دغدغه های من در فلسفه تربیت و فناوری

در فلسفه انسان به دنبال تحویل کثرات به وحدت است و گرایش به ثبات نیز دارد. از اینجاست که عقل آدمى در پى آن است که وراى صیرورت‏ها و تغییرات و تحولات امر ثابت و اصل پایدارى بیابد، و همچنین تمایل سومى در انسان وجود دارد که آن تمایل به استقلال و موجود مستقل است. پس یافتن موجود واحد ثابت مستقل، مقصود آدمى است. یکى از نشانه‏هاى وجود این سه تمایل در انسان سعى اوست در یافتن جوهر اشیا. همچنین معناى لفظ جوهر است؛ چراکه لفظ جوهر (substance) مرکب از دو جزء است (sub) به معنى زیر و (stance) به معنى ایستاده که مجموعا به معناى چیزى است که در زیر ظواهر پایدار و مستمر است. چنان‏که مى‏بینیم این اصطلاح مشعر به هر سه خصوصیت ثبات، مستمر و حتى وحدت است.( حکّاک، 1380، ص 120)

    موضوع جوهر از موضوعات مهم در فلسفه است و نزاع بر سر این که آیا جوهرى جسمانى که تمام کیفیات مادى متکى به آن باشد وجود دارد یا نه و همین طور جوهرى نفسانى که تکیه‏گاه تمام اعراض نفسانى از قبیل علم و ادراک و اراده باشد. هیوم با وفادارى به مبانى اصالت تجربه، صریحا هم جوهر جسمانى و هم جوهر نفسانى را انکار مى‏کند.                                  

 (متن ارسالی از خانوم کبری احمدوند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۷
حمید احمدی هدایت

یکی از براهین اثبات وجود خدا، برهان اخلاقی نام دارد که از طرف کانت فیلسوف آلمانی مطرح شد و وی طبق مبانی فلسفی خویش آن را در چارچوب خاص قرار داده است

مقدمه: کانت مدعی است که مسایل مشترک میان ادیان سه چیز است:

1ـ وجود خدا 2ـ اختیار خدا 3ـ وجود و جاودانگی نفس انسانی ولی براساس مبانی فلسفی و معرفت شناختی خود،مدعی است که عقل نظری انسان هیچ کدام از این سه را نمی تواند اثبات کند؛ او در کتاب «سنجش خرد ناب» به نقد ادله رایج اثبات خدا می پردازد و خود در بحث از «فلسفه دین»، برهانی برای اثبات وجود خدا ارایه می دهد؛ ولی نه از راه «عقل نظری»، بلکه از راه «عقل عملی» که بعدها به «برهان اخلاقی کانت» معروف شد.

آیا او با اقامه این برهان  اخلاقی در صدد اثبات نظری وجود خدا بود؟ بایدگفت که کانت دربعضی مواضع تصریح کرده که برهان او از لحاظ «عقل نظری» هیچ ارزش معرفتی ندارد و شک در وجود خدا را بر طرف نمی کند، می گوید:«این برهان اخلاقی هیچ دلیل واجد اعتبار عینی بر اثبات وجود خدا فراهم نمی کند؛ یعنی وجود خدا را بر شکاک ثابت نمی کند؛ بلکه ثابت می کند که اگر او می خوهد هماهنگ با اخلاقیت تفکر کند، باید قبول چنین قضیه ای را در دستورهای «عقلی عملی» خویش بگمارد...؛ از این رو، یک برهان ذهنی اخلاقی برای موجودات اخلاقی است. (کانت؛ نقد قوه حکم؛ 1377 ص 433) به تعبیر دیگر، او در عین اینکه امکان اثبات وجود عینی خدا را منکر می شود، برای اینکه پشتوانه ای برای احکام درونی و وجدانی فراهم کند، می گوید: ما باید امیدی به وجود خدا داشته باشیم تا با خیال راحت به احکام وجدان گردن نهیم .

 (متن ارسالی از خانوم کبری احمدوند)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۴
حمید احمدی هدایت

استقرا (به انگلیسی: Induction) یا استدلال استقرائی (به انگلیسی: Inductive reasoning) روشی است که در آن ذهن از قضایای جزئی به نتیجهٔ کلّی می‌رسد. درصورتی‌که مقدمه‌ها درست باشند، نتیجهٔ به‌دست‌آمده از استقرای ریاضی قطعاً درست است، اما نتیجهٔ به‌دست‌آمده از استقرای فلسفی یا تجربی ممکن است درست نباشد.

🔸استقراء تام
استقراء تام یعنی افراد موردنظر محصور و معدود باشند و هر یک جداگانه مورد بررسی قرار بگیرند و پس از آن حکم کلّی صادر شود. مانند این‌که یک اخترشناس تک‌تک سیاره‌های منظومهٔ خورشیدی را رصد می‌کند و می‌یابد که هریک از آن‌ها مداری بیضوی دارند؛ آن‌گاه حکم می‌کند که همهٔ سیّارات منظومه خورشیدی مدار بیضوی دارند؛ و یا در یک روستا، پزشک تک‌تک افراد را مورد آزمایش قرار می‌دهد و آن‌گاه حکم می‌کند که همهٔ افراد این روستا مبتلا به انگل روده‌اند.

🔸استقراء ناقص

استقراء ناقص یعنی افراد موردنظر غیرقابل‌شمارش (نامعدود) باشند و ما تنها تعدادی از آن‌ها را دارای ویژگی‌ای بیابیم، آن‌گاه، آن خصوصیت را تعمیم دهیم و نتیجه بگیریم همگی افراد آن ویژگی را دارند. برای نمونه هنگام سرشماری شهری کوچک می‌یابیم همهٔ خانواده‌هایی که تاکنون از آنان پرسش شده‌است، مسلمان بوده‌اند؛ آن‌گاه حکم می‌کنیم که همهٔ خانواده‌های شهر مسلمان‌اند؛ این حکم ضرورت منطقی ندارد و ممکن است تعمیم نادرست باشد.

🔹راه هاى نقد استقراء

استدلالی که نتیجه‌اش از راه تعمیم احکام امور جزئی به‌دست آمده باشد را می‌توان از سه راه نقد کرد:

نشان‌دادن این‌که برخی از مقدماتی که در تعمیم به آن‌ها استناد شده، نادرست هستند.
نشان‌دادن این‌که شواهد تعمیم استقرائی، نمونه‌های کافی یا متعارفی نیستند.
تردید در خود نتیجه و نشان‌دادن نادرستی آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۴
حمید احمدی هدایت

مسئلهٔ وجود خداوند همواره به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم کاوش‌های فلسفی مطرح بوده‌است، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مشرب‌های فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلال‌هایی له یا علیه وجود خدا پرداخته‌اند.

🔹معنای عبارت «خداوند وجود دارد»
از گزارهٔ «خداوند وجود دارد» معانی متفاوتی ارائه شده‌است:

🔸خداوند دارای کیفیتی به نام وجود است. (تلقی سنتی)
🔸خداوند تنها واجب الوجود است و همهٔ موجودات دیگر ممکن الوجود بوده که وجودشان از وجود او نشات گرفته شده‌اند. (تلقی ملاصدرا)
🔸چیزی وجود دارد که مصداقی برای تعریف خداوند باشد. (تلقی راسل)

🔹رویکردها در پاسخ به پرسش از وجود خدا
بر پایهٔ اینکه «خداوند وجود دارد» به چه معنا باشد، می‌توانیم این پاسخ‌ها را انتظار داشته باشیم:

🔸خداوند وجود دارد، چون خدا کامل مطلق یا واجب الوجود است.(تلقی آنسلم و آقامحمدرضا قمشه‌ای)
🔸خداوند وجود دارد، چون این ممکن موجود است. (تلقی ابن سینا)
🔸خداوند وجود دارد، چون اصل وجود موجود است. (تلقی ملاصدرا)
🔸خداوند وجود ندارد، چون مصداق تعریف خداوند شناخته نمی‌شود.(تلقی راسل)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۲
حمید احمدی هدایت

مُغالِطِه، سَفسَطه یا مَغلَطِه (به پارسی سره: دژفرنود) (به انگلیسی: fallacy) استدلالی است که از نظر علم منطق به یکی از دلایل زیر نادرست باشد.

نخست آنکه دست‌کم یکی از مقدمات گزاره نادرست باشد؛
دوم آنکه مقدمات گزاره، متضمن نتیجهٔ گزاره نباشد.
مغالطه جزئی از برهان است که به طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کل برهان را نامعتبر می‌سازد.

مغالطه ممکن است برای وارونه کردن حقیقت(ها) به کار رود. مغالطه‌گر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیده‌است و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجه‌گیری‌های دیگری هم به کار گیرد. به گفته مهرزادخرادآذر خلاصهٔ تعریف مغالطه – که از واژه عربی غلط مشتق شده است – استدلالی است که درآن فساد معنوی وجوداشته باشد، و تفاوت سَفسَطه‌گر بامَغلَطه‌گر در آن است که اولی نادانسته مرتکب اظهار برهان مبتلا به انحراف می‌شود و دومی دانسته و برپایهٔ اصول تغلیط به سوی استنتاج منطبق با مقصود خود می‌گراید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۱۱
حمید احمدی هدایت

جهان بینی علمی

برتراند راسل

ترجمه: حسن منصور

دانلود کتاب
حجم: 1.71 مگابایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۷
حمید احمدی هدایت

🔷🔷🔷تعاریف مختلف درباره منطق🔷🔷🔷

✅ ابن سینا:
👈 علم منطق، علم تراز و (میزان) است.
👈 منطق خادم علوم است زیرا ابزاری است در دست علوم دیگر و وسیله دستیابی به علوم دیگر است.
(فرهنگ فلسفی)
👈 منطق، علم یا صناعتی است که در آن، طرق مختلف انتقال ذهن از معلوم به مجهول آموخته می شود و انتقالات صحیح از انتقالات غیر صحیح ممتاز(شناخته) می گردد. به عبارت دیگر، منطق علمی است که کیفیت کشف مجهولات را به وسیله معلومات بیان می کند و طرق صحیح استخراج مجهول از معلوم را باز می نماید و به تعبیر ساده تر، علمی است که طریق فکر صحیح (یعنی تعریف صحیح و استدلال صحیح ) را می آموزد .
(کلیات منطق صوری، صفحه 39)
✅ابو سلیمان سجستانی:
👈 منطق معیار عقل است که به حکمت در نهاد انسان به ودیعه نهاده شده است تا هر کس پایه خویش بداند و مقام ارجمند خود را بشناسد و به سعادت و شرافت حقیقی خود نائل گردد.
✅بسوئه:
👈 برای دریافتن ارزش واقعی و منطقی یک سخن، من آن را از تزئینات لفظی و اشکال ظاهری پیراسته می کنم و این شکل ظاهر را که مانند گوشت و پوست است برطرف می سازم تا بتوانم اسکلت واقعی آن را در نظر آورم؛ یعنی از استخوان بندی فکر و مفصل ها و بند ها و استحکام و استقامت و اعوجاج آن آگاه شوم. بدین ترتیب معلوم می شود که در این سخن، سهم منطق چه اندازه است و سهم بلاغت و آرایش های خطابی چه اندازه.
(کلیات منطق صوری، صفحه 354)
✅ سقراط:
👈منطق تاج تمام علوم و در کاخ بلند دانش به منزله راس زاویه ای است که هیچ چیز برتر از آن نیست؛ بلکه بنای کاخ مزبور بدان به پایان رسیده و ختم شده است.
(رهبر خرد)
✅ فارابی:
👈منطق در راس تمام علوم قرار دارد؛ زیرا احکام منطق در تمام علوم جاری است.
(فرهنگ فلسفی)
✅خواجه نصیرالدین طوسی:
👈 علم منطق شناختن معنی هایی است که از آن معانی، رسیدن به انواع علوم مکتسب، ممکن باشد و آنکه از هر معنی به کدام علم می توان رسید و دانستن کیفیت تصرف در هر معنی بر وجه مودی به مطلوب و بر وجهی که مودی نباشد به مطلوب یا اگر مودی باشد نه چنان بود که باید و صناعت منطق آن بود که با شناختن معانی و دانستن کیفیت تصرف، ملکه شدن این دو فضیلت نیز مقارن باشد.
(اساس الا قتباس، صفحه 5)
✅ علامه شیرازی:
👈تحصیل منطق بر همه دانش پژوهان بایسته و شایسته است؛ خصوصا بر شاهزادگان و بالاخص، آنهایی که دارای مقام ولایت عهدی هستند تا به وسیله منطق، صناعات پنجگانه(خمس) را بشناسند و در نتیجه بتوانند با هر صنفی از مردم، چنانکه شایسته آن صنف می باشد، سخن رانند؛ چنانکه خداوند فرموده است: پس با حکمت (برهان) و موعظه (خطابه) و مجادله (جدل) به سوی راه پروردگارت دعوت کن.
👈 طالب علومی که در آن علوم، امکان خطا و اشتباه وجود دارد، اگر منطق نداند چون انسانی است که در شب تیره هیمه (هیزم) فراهم آورد یا چون نابینایی است که نمی تواند ببیند و اگر بر حسب اتفاق از وی امر صواب و درستی صادر شود از قبیل رمیه من غیر رام و نظیر مداوای پیر زنان خواهد بود.
(رهبر خرد)
✅ غزالی ( با اینکه از مخالفان سر سخت فلسفه است و تحصیل آن را حرام می شمارد، تحصیل منطق را که موجب امتیاز حق از باطل می شود، لازم می داند و چنین می گوید):
👈این علم مقدمه تمام علوم است و به دانش کسی که به آن احاطه و اشراف نداشته باشد، به هیچ وجه نمی توان اعتماد کرد.
(کلیات منطق صوری، صفحه 51 به نقل از مقدمه المستصفی)
👈 منطق معیار علم است.
✅ کانت:
👈 عیب یک استدلال با بردن آن در قالب دقیق منطقی به سهولت آشکار می شود.
👈منطق راهنمائی است که برای بهره برداری از تصورات و مبادی پیچ در پیچ ذهن، راهنمای آدمی است.
(کلیات منطق صوری، صفحه 355)
✅ لایب نیتس:
👈قوانین منطق، جز اصول و قواعد عقل سلیم که تنظیم یافته و به رشته تحریر در آمده است، چیزی نیست.
(کلیات منطق صوری، صفحه 52)
👈 من عقیده دارم که کشف و ابداع صورت قیاسات، زیباترین اثری است که ذهن آدمی عرضه داشته است. این فن (فن منطق)، فن مصون ماندن از خطاست، البته به شرط آن که بتوانند آن را به نحو احسن به کار ببرند.
(کلیات منطق صوری،‌ صفحه 355)
✅ هگل:
👈 دانستن اقسام قیاس و ضروب آن، لااقل به اندازه دانستن این که طوطی دارای چهل قسم است، جدی و مهم است!
(کلیات منطق صوری، صفحه 354)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۵
حمید احمدی هدایت

پدیدارشناسی

روش پدیدار شناسی یکی از جدیدترین روشهایی به شمار می آید که امروزه دانشجویان و محققین علاقمند به استفاده از آن در پژوهشها ، پایانامه ها و یا در رسالات خود می باشند که پدیدارشناسی معادل  واژه  لاتین فنومنولوژی (phenomenology) مرکب از ازدو واژه فنومن به معنای پدیده یا پدیدار و لوژی به معنای شناخت است  ، مکتبی که با تاکید بر وجود التفاتی ذهن و با هدف منظم ساختن فلسفه بطور کلی، و فلسفه شناخت بطور اخص توسط ادموندهوسرل پایه گذاری شد. این مکتب در پی آن است که با تفکیک آگاهی با واسطه یا بی واسطه از یکدیگر آگاهی انسان را از پدیدارهای ذهنی که بدون واسطه در ذهن وی ظاهر می شوند و ممکن ست حتی عینیت هم نداشته باشند ، مورد مطالعه قرار می دهد .در نظریه هوسرل موضوع فلسفه موضوعات مورد اگاهی ، هر آنچه را که تجربه می کنیم ، اعم از اینکه وجود داشته باشد یا نداشته باشد.

مهم ترین اثر در حوزه ی پدیدار شناسی در مقطع زمانی پیش هوسرل نیز " پدیدار شناسی روح " اثر "هگل" است . از نظر هگل پدیدار شناسی ، علمی است که از رهگذر آن ذهن و روان ، آن گونه که هست شناخته می شود . در واقع دستیابی به حقیقت اشیاء را امکان پذیر می داند و در این خصوص پدیدار شناسی را روشی می داند که امکان دستیابی به این امر را میسر می سازد . پدیدار شناسی چهار شاخه ی اصلی دارد که عبارتند از:

 !- پدیدار شناسی فرارونده (استعلایی) 2- پدیدار شناسی رئالیستی 3- پدیدار شناسی اگزیستانیسالیستی 4- پدیدار شناسی هرمنوتیکی (تفسیری) که هر یک از اینها نمایندگانی دارد.

پدیذار شناسی اگر چه به دلیل ذات حقیقت یاب خود روش هرمنوتیک را اساس کار خود قرار داده، و به دنبال فهم پدیده از جهان پیرامون خود است اما بطورکلی اساس پدیدار شناسی شک دکارتی است و بر مبنای همین شناخت حقیقت را هدف اصلی خود قرار داده است و باید به این نکته توجه و دقت داشته باشیم که روان شناسی پدیدارشناسی را با پدیدار شناسی به مثابه روش تحقیق اشتباه نگیریم.اگر چه اینها باهم ارتباط دارند.اما پدیدار شناسی به مثابه روش گام بندی ها ارائه می شود و در روان شناسی پدیدار شناسی در باره رهیافت های فلسفی بحث می شوند . این روش در کلیه ی سطوح کاربرد داشته و هم چنان بعنوان یک روش صحیح هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ علمی جهت شناخت حقیقت مطرح است و توشط بزرگان علم و فلسفه و اندیشمندان و محققان و دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت در کارهای تحقیقی به منزله روش پژوهش کیفی مورد استفاده قرار می گیرد امیدوارم که توانسته باشم به مثابه ی قطره ای از دریا، حق مطلب را ادا کرده باشم.

منابع :

1- - برگرفته از مقالع فهیمه دهقانی ناژاوانی  سایت http://www.pajoohe.com

2- برگرفته از ویکی پدیا، دانشنامه آزاد   

3- برگرفته از وب سایت رسمی دکتر مرتضی ایمانی راد نویسنده حسینعلی احمدی.

4- پدیدارشناسی چیست؟ لسترایمیری مترجم علی نجات غلامیhttp://husserl.blogfa.com/post-43.asp

به نقل از وبلاگ : http://tarbiatenovin.mihanblog.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۶
حمید احمدی هدایت

برای دانلود pdf مربوط به فلسفه چیست کلیک نمایید.

دریافت
حجم: 210 کیلوبایت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۱
حمید احمدی هدایت

هانری کوربَن (متولد ۱۹۰۳ - درگذشته ۱۹۷۸) فیلسوف، شرق‌شناس، ایران‌شناس و اسلام‌شناس و شیعه‌شناس فرانسوی و استاد دانشگاه سوربن پاریس بوده‌است. او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد. وی توسط استادش لویی ماسینیون با شهاب الدین سهروردی آشنا می‌شود و تمام مدت جنگ جهانی دوم را در کتابخانه‌ای در استانبول به مطالعه آثار سهروردی می‌پردازد.وی استاد شیعه‌شناسی دانشگاه سوربن و مدیر بخش تحقیق در مدرسه عالی مطالعات دانشگاه سوربن و نیز مدیر بخش ایران‌شناسی انجمن ایران و فرانسه بوده‌است. آشنایی وی با سهروردی در استانبول باعث می‌شود کربن برای مهم ترین فعالیت علمی دوران زندگی اش به سرزمین واقعی سهروردی یعنی ایران عزیمت کند. در ایران مهم ترین شخصیت علمی که کربن با او مأنوس می‌شود، علامه طباطبایی است. همین گیرایی و هیبت علامه طباطبایی بوده که باعث می شده کربن همه ساله تابستان از فرانسه به ایران بیاید تا پاسخ سوالات خویش را از علامه طباطبایی بجوید. کسانی که در این جلسات شرکت می‌کردند اذعان دارند که کربن در محضر علامه طباطبایی زانوی ادب می زده است و او را فیلسوفی می دانسته است که اقیانوس معرفت و از نوادگان سهروردی و ملاصدرا است. یکی از کسانی که کربن بدون شک بسیار از او تأثیر پذیرفته است مارتین هایدگر است. کربن نخستین کسی است که هستی و زمان و متافیزیک چیست را به فرانسه ترجمه می‌کند. ژان برن تأکید می‌کند که قبل از کربن، تنها نقل قول‌هایی پراکنده از هایدگر در فرانسه وجود داشت و نام نویسندة هستی و زمان هنوز به گوش همة جامعة فلسفیِ فرانسوی زبان نرسیده بود. سارتر از طریق ترجمة کربن است که با هایدگر آشنا می‌شود و تأثیرات هایدگر بر سنت فلسفی معاصر فرانسه نیز از طریق کربن رخ می‌دهد. «سارتر نخستین بار، از طریق ترجمة کربن با هایدگر آشنا شد، و نیاز به توضیح نیست که این آشنایی، در سرنوشت فکری سارتر چه تأثیری داشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۳۲
حمید احمدی هدایت