برنامه ی درسی ماورای فردی
این دیدگاه به جنبه های عاطفی بیش از ابعاد شناختی اهمیت می دهد و به کلیت انسان و ارتباط او با جهان هستی توجه خاصی دارد. در این نظریه، رگه های سنت پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم ( وایتهد، هایدگر، یاسپرس و برگسون )، نظریات مذاهبی همچون مسیحیت، اسلام و بودیسم، نظریات روانشناسان انسانگرا همچون مازلو ( به عنوان اولین فرد ارائه دهنده ی این نظریه )، کارل راجرز، کارن هورنای و روانشناسی هرمنوتیک مشاهده می شود. گرچه گستره ی روشهای مطرح شده در این نظریه وسیع می باشد ولی ویژگی اساسی شهود، استعلا، روحانیت و آموزش و پرورش متلاقی در بیشتر آنها مشهود است. در هر صورت باید گفت که آموزش و پرورش ماورای فردی ( از هر نوع ) در تلاش برای هوشیار کردن فرد در نحوه ی نگریستن او به جهان هستی است و نظر به یادگیری کل گرایانه دارد. گرچه الگوی خاصی در آموزش مورد توجه نیست اما عموماً از فنونی مانند تجسم و تمرکزیابی برای تشویق دانش آموزان در جهت بکارگیری استعدادها و ظرفیتهای درونی آنها استفاده می شود و گرایش ارزیابی ها نیز بسوی رویکردهای تکوینی، باز پاسخ و کل گرایانه است.
در نهایت باید گفت که این نظریه بر ابعادی که در سایر نظریه های برنامه ی درسی مورد غفلت واقع شده و به عنوان مانعی در جهت رشد و شکوفایی بیشتر دانش آموزان بوده، تاکید نموده است. همچنین با توجه به گسترش مسائل و مشکلات مبتلا به جهانی که لزوم همبستگی، همزیستی و همدلی بین ملل مختلف دنیا را می طلبد و همچنین لزوم احترام و رعایت حقوق انسانی و گسترش درک انسانها نسبت به یکدیگر، بنظر می رسد، با توجه به گستره دیدگاههای بکار گرفته شده در این نظریه، پتانسیل لازم برای آماده کردن دانش آموزان در حل مسائل جهانی را دارا می باشد. احتمالاً نیز اصول و روشهای آن با استقبال وسیع تری از سوی نظامهای تربیتی روبرو خواهد شد.
نگارنده :
ویدا فلاحی عضو هییت علمی دانشگاه شیراز
دریافت
حجم: 37.1 کیلوبایت
"کتاب حاضر را از روی بلند پروازی و با فروتنی تمام به معلمان تقدیم داشته ام. چنانچه همکاران گرامی این پیشکش را به حق شایسته ی خویش ندانند، با اجازه ی خودشان آن را به کودکان که همه باید در خدمت آنان باشیم تقدیم خواهم کرد؛ باشد که یکی از این دو گروه به دیده ی اغماض یا حسن قبول در آن بنگرد."
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»